ارزش ثانیه ها در بحران سیل زدگان آذربایجان
ارزش ثانیه ها در بحران سیل زدگان آذربایجان

سرویس اجتماعی- بهنام موسی خانی: بحران اخیر سیل آذربایجان، موجی از اندوه و ناراحتی ملی به بار آورده و پیام خاطر رنجیده رهبری هر چند مرهمی است بر جان های خسته از آب گل و لای بی رحم، ولی در این پیام ضرورت هائی اشاره شده است که محل بحث و تامل بوده و شایسته […]

سرویس اجتماعی- بهنام موسی خانی: بحران اخیر سیل آذربایجان، موجی از اندوه و ناراحتی ملی به بار آورده و پیام خاطر رنجیده رهبری هر چند مرهمی است بر جان های خسته از آب گل و لای بی رحم، ولی در این پیام ضرورت هائی اشاره شده است که محل بحث و تامل بوده و شایسته است که بدان پرداخته شود.

رهبری در این پیام دو امر مدیریتی را با تحکم خاصی تذکر داده اند:

۱- وظیفه فوری مسئولان ذی‌ربط، کمک به آسیب دیدگان و کاستن از رنج و اندوه آنان است.
۲- لازم است هیچ تأخیر و سستی در ادای این وظیفه نشود.

مسئولین امر در این دو مورد محل بازخواست عمومی اند و باید نسبت به این اوامر رهبری مسئولیت پذیر باشند. اما قبل از تحلیل دو گزاره مذکور، بهتر است برخی از علل مهم فاجعه اخیر را بررسی کنیم.
با توجه به جغرافیای حادثه تلخ اخیر، سوال مهمی که به ذهن می رسد این است که زیرساختها و آبراهها در شهر ها چقدر برای عبور سیل آماده هستند؟
از طرف دیگر فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه چقدر در تضعیف پوشش گیاهی مناطق مجاور دریاچه از جمله آذرشهر و عجب شیر تاثیر داشته است؟ آیا پوشش گیاهی ضعیف موجب تسریع بوجود آمدن سیل شده است؟ اگر وضعیت زیست طبیعی مناطق مجاور دریاچه ارومیه بخاطر خشکی آن همچنان رو به وخامت باشد، آیا این احتمال وجود ندارد که در مواد مشابه دیگری که ممکن است هر لحظه بوقوع بپیوند، فاجعه تلخ تری رقم نخورد؟!
برگردیم به بحث اصلی این تحلیل و اینکه رهبری در پیامشان در دو محور از مسئولین مطالبات جدی و محکمی در قبال سیل آذربایجان انتظار دارند.
در بحران ها ارزش ثانیه ها شاید به قیمت جان انسان/انسان هایی باشد که می توانستد با رسیدن امداد در بزنگاه بحران و یا با تدبیر مدیریت در لحظه، از مرگ نجات یابند.
متاسفانه در ماجرای تلخ اخیر، مدیر کل ستاد بحران استانداری آذربایجان شرقی ۱۲ ساعت بعد(!!) از وقوع حادثه به محل عازم می شوند که محل نقد است. شاید به نظر برسد که مدیر یک مجموعه از طریق زیردستانش می تواند امورات را تدبیر کند اما این در مواقع غیر بحرانی است؛ نه در وضعیت خطیری که جان انسان ها شاید بخاطر زمان رسیدن امر مدیر به زیر دستانش به خطر بیافتد.
بعبارتی دیگر حرف رهبری در توبیخ سستی گری و بی مسئولیتی به این خاطر است که گاهی مدیر یک مجوعه مهمی همچون مدیر کل ستاد بحران، احساس می کند که از درون دفترش بهتر می تواند وضعیت ایجاد شده را رهبری کند، اما در میدان عمل آنچه که اهمیت بیشتری از رهبری مدیر کل ستاد بحران دارد، تصمیمات در لحظه است که گاهی با تعلل در تصمیم گیری بخاطر کسب تکلیف از دفتر مدیرکل ممکن است فاجعه رشد ویرانگری پیدا کند.
از جهت روانی نیز روحیه بخش بودن حضور میدانی مدیر کل ستاد، امری واضح و موجب تسریع امداد و نجات مصدومان و فاجعه زدگان می گردد.
منکر زحمات هیچ مسئولی نبوده ونیستیم ولی در همین بحران اخیر فرماندار تبریز و مدیرکل کمیته امداد استان در اولین ساعات فاجعه سیل، با حضور میدانی خود، در حالیکه لباس امداد بر تن داشتند، تشخیص دادند که بررسی وضعیت ماجرا بصورت میدانی دقیق تر از گزارشی خواهد بود که بصورت مکتوب از طریق زیر دستانشان به ایشان داده شود و به همین جهت توانستند برای وضعیت ایجاد شده تدبیر مناسبی اتخاذ کنند.

نگارنده : بهنام موسی خانی – کارشناس ارشد مدیریت