رقص عقرب!
رقص عقرب!

اویاقلیق: اخیرا خبری در رسانه های استان مبنی بر شکایت شهرداری تبریز از مسئولان یک سایت خبری و یک عکاس منتشر شده است. آنچه که خود این سایت از علت مناقشه با شهرداری می گوید، مطلبی است در مورد ارزش جایزه ای که شهردار تبریز از سردار سلامی بعنوان مدیر جهادی دریافت کرده و تردید […]

اویاقلیق: اخیرا خبری در رسانه های استان مبنی بر شکایت شهرداری تبریز از مسئولان یک سایت خبری و یک عکاس منتشر شده است. آنچه که خود این سایت از علت مناقشه با شهرداری می گوید، مطلبی است در مورد ارزش جایزه ای که شهردار تبریز از سردار سلامی بعنوان مدیر جهادی دریافت کرده و تردید افکنی سنگینی که در این مطلب رخ داده و ظاهرا این جهت گیری منطقی به مذاق شهرداری خوش نیامده و حضرات را به شکایت از مسئولان این سایت به اتهام تشویش اذهان عمومی واداشته است. البته جریان عکاس خبری هم در نوع خود شاهکاری از هرمنوتیک مد نظر حضرت فرد مورد نظر است.

در همه جای دنیا مدیران یک راه در روئی دارند جهت محافظت از مواجهه با افکار عمومی که بشدت یاری گر است. اما گویا در جائی از این مملکت امن، این درب خلاصی، مجهز به تکنیک های قفل الکترونیکی است و شایداین فنون اجی مجی لاترجی و غیب شدن از اتاق مجهز به قفل الکترونیکی، برایتان عجیب باشد؛ ولی اگر به سابقه امنیتی افراد دقت کنید شاید این گزاره بیراه هم نباشد.
شاید به نظر برسد که این شکایت بابت بی انصافی رسانه ای علیه شهرداری است ولی باید توجه داشت که شهرداری در این ۴ سال اخیر در قبال انتقادات رسانه ای چندان انعطاف قابل توجهی از خود نشان نداده و اساسا کار به تغییر لحن هم نرسیده چه برسد به اینکه شهرداری بخاطر تذکر رسانه ای، در امری تغییر رویه دهد و اصلاح گری پیشه کند. از جهتی دیگر، اگر فکر کنیم که نجفی برای بقای ریاستش به رای شورای همسو با خودش نیاز داشته و شکایتش به رنگ حمایت انتخاباتی است، بازهم چندان با رفتار حرفه ای نجفی شهرداری جور در نمی آید. برای همین باید به این اطمینان رسید که شهرداری در انتخابات پیش روی شورا نه به رای ملت نیاز دارد و نه برای نجفی شهردار فرقی می کند چه کسانی به پارلمان شهری راه خواهند یافت.
نجفی فقط به رای آوری یک نفر نیاز مبرم دارد تا بتواند به اقتدار خود استمرار بخشد. البته اگر این فرد بتواند از گردنه صلاحیت به سلامت عبور کند. اما بنظر می رسد نجفی شهردار کلا توانائی بالفعل کردن پتانسیل معامله-معاوضه-معادلات حول محور قدرت-ثروت را بخوبی در این چهار سال گذشته به رخ حریفان کشیده است. حضرت شهرداری با خیالی راحت قصد مدیریت شعار های تبلیغاتی حریفان را نیز کلید زده است؛ ایشان اخیرا در گفتگوی رسانه ای گفته است کاندیداهای انتخابات شورای شهر، ایده های تبلیغات شان را در اختیار سازمان شهرداری قرار دهند تا در دوره بعدی شورا مورد استفاده قرار گیرد.
اما انتقاد وارده بر شهرداری در مورد قضیه شکایت این است که، وقتی سازمان شهرداری بجای گیر انداختن دزدان خوش پوش و گاها پشت میزنشین درون سازمانی اش، قلدر مآبانه بر صورت رسانه های محلی خاک می پاشد و رقص عقرب از خود نشان می دهد، نمی توان شرایط را عادی تلقی کرد و بنظر می رسد بایستی پیگیر اتفاقات خاصی در عمارت سلطنت شهرداری بود.
آسیب مهمی که در کمین رسانه های محلی کمابیش نمودِ برخا عینی هم یافته؛ دام افکنی پیچیده برخی از سیاسیون و دلالان متمول سیاسی جهت استفاده صرفا ابزاری از این رسانه ها جهت اغراض سیاسی باند و جناح مطبوعشان است و معمولا بهترین شیوه برای وادار کردن رسانه به بیگاری و بردگی رسانه ای جهت اهدافی مشخص، تزریق هبه های وسوسه کننده بوده است.
کمک به رسانه ها که معمولا با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند، اتفاق خوبی است اما نه به این شیوه ای که بیشتر به باج سبیل می ماند و حمایت گزینشی و ترجیح برخی بر برخی دیگر و یا اینکه در مواردی با اتخاذ سیاست تطمیع، مدیر رسانه را در پست های سازمانی نمک گیرشان کرده و استحاله نمکی رخ دهد.
از جهتی دیگر، حمایت مادی برخی سازمان ها معمولا به قیمت حراج حیثیت حرفه ای رسانه و مخاطبانش تمام شده است و در نتیجه وقتی سازمان شهرداری بخاطر یک سری سوالات منطقی رسانه ای و یا بخاطر صراحت بصری و کلامی یک خبرنگار که قصد تنویر افکار عمومی را دارد، او را در سیبل حملات سازمانی قرار می دهد که علی رغم خدمات قابل توجه اش، بستر یک آبروریزی ملی و بین المللی نیز بوده؛ نمی توان براحتی از کنار برخی اسناد و مدارک که نشان دهنده سازماندهی شدن فساد در سطح برخی اعضای شورا و برخی مدیران شهرداری مناطق و برخی کارمندان است عبور کرد و نادیده گرفت.
شاید برخی نیابتا مامور تسریع روندی هستند که رسانه ها، برای مصونیت از لجن پراکنی برخی مسئولین، به آغوش دلالان سیاسی پناهنده شده و یا بعبارتی همبستر محیط فساد زای باندهای ثروت و قدرت و شهوت گردند. چنین اقداماتی بیشتر به رقص عقرب می ماند که قصد نیش زدن نداشته بلکه در سودای تصاحب منتقدین است.