«مفتاح راز» / حماسه ی تولید و تولید حماسی
«مفتاح راز» / حماسه ی تولید و تولید حماسی

  اویاقلیق: نامگذاری سال ۱۳۹۶ از طرف مقام معظم رهبری به نام «اقتصاد مقاومتی ، اشتغال و تولید» ، شاعر خوش ذوق تبریزی را بر آن داشته است تا قلم بر دست گرفته و هم میهنان خود را به ره پیمودن در مسیر نقشه راه ولایت تشویق کند. شعر زیر اثر شاعر تبریزی استاد، ارجمند، […]

 

اویاقلیق: نامگذاری سال ۱۳۹۶ از طرف مقام معظم رهبری به نام «اقتصاد مقاومتی ، اشتغال و تولید» ، شاعر خوش ذوق تبریزی را بر آن داشته است تا قلم بر دست گرفته و هم میهنان خود را به ره پیمودن در مسیر نقشه راه ولایت تشویق کند.

شعر زیر اثر شاعر تبریزی استاد، ارجمند، جناب آقای «جواد واعظی» است که تقدیم می گردد:

 

«مفتاح راز»

حماسه­ ی تولید و تولید حماسی

خدایا به خون شهیدان قسم

به صدق و صداقت به پاکی قسم
به قلب ولایت که پر غصّه­ هاست
خدایا آقا را نگهدار باش
در این سال اقدام و سال عمل
جهاد حماسی بود عزم ما
دهدنخل اقدام و شور عمل
به پشت تو فرهنگ ایران زمین
اگر پیرو عشق از جان تویی
که فرمود مولا به تدبیر حال
به تولید مشغول ایرانیان
به دشمن چنین مشت باید زدن
در این جنگ تاریخی بی قرار
آقایم رَهِ عشق را باز کرد
که مولا نوید شهادت دهد
که ما فهم خوکان و گرگان کنیم
یکی چاره ی رنج ایران کنیم
مدیران تولید درد آشنا
به فکر و تلاش مدیریتی
به همراه حکم ولی سال نو
برو ای بدآموز آموزگار
کند بوی بر جامِ ناکامِ خام
در این شعر من واژه ها سرفراز
شهیدان پیروز ما هر زمان
دل پاک لرزان به عشق شهید
شهیدان به نزد خدا زنده اند
که حزبُ الَّهی با شهادت عجین
چو راه شهادت گزین آقاست
که حزبُ الله آید به میدان عشق
که دنیا نظاره بر این کارزار
چون یک خوشه انگور با هم شویم
چو خورشید زرّین زند سرزکوه
به شب ماه تابان چو آید به راه
کنون باید آید جوانان گواه
یکی نهضت ملّی اشتغال
در این جنگ بشکن دلار کثیف
شکستن، به تولید و ایثار ماست
به دنیا تو فخر ریالت فروش
حماسی بود روی تو خوی تو
به تومان خود غرّه شو ای جوان
ربا و زنا از یک آبشخورند
تو ای امت با جمل آشنا
تو ای زخمی فتنه های زمان
فتن ریشه دارد به ذات سه تن
که شیطان برانگیزد این گونه نفس
یکی ملّتی پاک پیمان شویم
جوانان عاشق همه مرد کار
دلِ دل بجان آمد از جانِ خویش
جوانان به تولید، مفتاح راز
سلیمانی و باکری ها به راه
شکم های پر از حرام و ربا
به امت رسیده گَهِ آزمون
کنون با شهیدان به پیمان خون
تو «فایض» چون میثم به عشق علی

به ایمان بوذر به سلمان قسم
به آن باکری های خاکی قسم
به هر غصّه­ ی او بسی قصّه هاست
به فرّ چنین کشوری یار باش
هنر باید و قدرت شیر یل
که از عزم ما ساختن بزم ما
به ما اقتصاد مقاوم عسل
همان تکیه داری به اسلام و دین
تو ایثارگر باش چمران تویی
کنون سال تولید و هم اشتغال
به بازار سرمایه گیریم جان
که هم جان او گیرد و هم فِتن
تو پیروز گردی و گیری قرار
سخن از شهادت، سرآغاز کرد
ستم را چنین ترک عادت دهد
علاجی بر این درد ایران کنیم
نگهبانی گنجِ ایران کنیم
رجایی صفت با ولایت وفا
به کار و به تدبیر و خوش نیتی
جوانان و پیران بر احوال نو
که کردی در این سالها ره غبار
دلم مشمئزِ چنین ظلم و دام
به اقدام ما شیر گردد گراز
پر از عشق دلهای­مان پرتوان
فداکاری و غیرت آرد پدید
به عشق ولایت دل آکنده اند
آقا هست الگوی ما این چنین
درنگی نباید که ره پر بلاست
کند راه درمان پیمان عشق
که بر کدخدا ساختن کار، زار
به فتوایِ مولا همه سر دهیم
شود شاهد عشق ما پرشکوه
ببیند جوانان با فرّ و جاه
به علم و به کار و بصیرت به راه
قیامی که تولید گیرد کمال
ریالت توانمند کن بر حریف
چه مصرف، چه تولید و چه کار ماست
برآور به تسخیر دلها خروش
همان بوی تو موی تو کوی تو
که از نهضت کارگیری توان
نجومی خورند و به ذلّت سرند
به نامردمان، میوه های زنا
زمان خسته، امّا تویی قهرمان
به من من به نفس من و نفس من
بجنگید با این سه گردید کس
به هم همچون شیر و شکر جان شویم
به فیض شهادت دقیقه شمار
که غم پرور جانِ جانانِ خویش
به هیأت اندیشه ورزی نیاز
جوانان فرزانه با عشق و جاه
از این راه ماند، بیفتد ز پا
امامش گواهان کند رهنمون
که «کانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُون[۱]»
شهادت گزین کن به راه ولی

 

جواد واعظی

  ۱/۱/۱۳۹۶

۱- آیه ۲۴ سوره سجده