مافیای سینمای ایران در دستان یک دختر
مافیای سینمای ایران در دستان یک دختر

  شامگاه جمعه ۲۰ اسفند ماه برنامه «هفت» میزبان لیلا اوتادی بازیگر سینما و تلویزیون بود که در چند سال اخیر به نسبت گذشته کم کار شده است. این بازیگر در ابتدای صحبت‌هایش در این برنامه گفت: «من سینما را بدون هیچ پشتوانه خانوادگی شروع کردم. روابط و موروثی بودن در سینما نیز مانند همه مشاغل […]

  شامگاه جمعه ۲۰ اسفند ماه برنامه «هفت» میزبان لیلا اوتادی بازیگر سینما و تلویزیون بود که در چند سال اخیر به نسبت گذشته کم کار شده است. این بازیگر در ابتدای صحبت‌هایش در این برنامه گفت: «من سینما را بدون هیچ پشتوانه خانوادگی شروع کردم. روابط و موروثی بودن در سینما نیز مانند همه مشاغل در ایران است و بیشتر به فرزندان خود نقش می دهند. اما من نه پدر تهیه کننده و نه مادر کارگردان دارم و تا اینجا با تلاش خود پیش آمده ام.»

خانم کوچولویی که مافیای سینما شده

او در ادامه درباره مافیا در سینمای ایران گفت: «من شخصا به مافیای بازیگری در سینمای ایران به این صورت که کسی را در لیست سیاه قرار دهند یا بلاک می کنند اعتقاد ندارم. بلکه بیشتر راس هرم هایی وجود دارند که سعی می کنند عوامل را آنگونه که می خواهند بچینند. این اصولا درباره تهیه کنندگان نیست و دو سه نفر بازیگر مرد و اخیرا یک خانم کوچولو مافیای سینمای ایران شده اند. برای من بسیار عجیب است که چطور یک خانم جوان در سن و سال من می تواند این چنین کست بچیند و عوامل جلو و پشت دوربین را تعیین کند.»

اوتادی در ادامه افزود: «من تاکنون در هیچ یک از مراسم جشنواره فیلم فجر در این ۱۵ سال شرکت نکرده ام، چون فکر می کنم در آنجا نیز مافیا وجود دارد. هرچند ممکن است این اظهارنظر من سبب شود برای همیشه به من جایزه ندهند، اما برایم مهم نیست. خبرنگاران سینمایی باسواد تعداد معدودی هستند و همیشه سعی کرده ام از این فضاها دوری کنم.»

صحبت‌های اوتادی درباره خبرنگاران با تایید افخمی رو به رو شد که البته این واکنش‌ها از سوی افخمی دیگر به امری عادی تبدیل شده است.

لیلا اوتادی در ادامه درباره جایزه در سینمای ایران و سیمرغ جشنواره گفت: «اینکه ما هر سال سیمرغ بازیگری را به بازیگری می دهیم که تنها می تواند گریه کند، دیگر چه چیز دارد؟ حقیقتا هیچ چیز. در حوزه کمدی، خنداندن و… توانمندی خاصی ندارند و تنها می توانند گریه کنند. من عاشق کار خانم معتمدآریا هستم. خانم سوسن تسلیمی را نیز دوست دارم. البته آن خانم کوچولوی مافیا بازیگر خوبی است.»

فیلم بعدی ام درباره عملیات مرصاد است

سیدمحمود رضوی تهیه‌کننده فیلم‌های «سیانور»، «ماجرای نیمروز» و… مهمان دیگر «هفت» بود که در ادامه درباره تهیه کنندگی خلاق در سینمای ایران گفت: «خدمت آقای دکتر ایوبی خسته نباشید عرض می کنم. در این چند سال زحمت زیادی کشیدند که فکر می کنم گل کارشان، افتتاح مجدد خانه سینما بود. ایشان همانطور که شما گفتید سعی داشتند همگی را راضی نگه دارند و به همه احترام می گذاشتند. آقای حیدریان نیز که به جای ایشان آمدند از باتجربه ها و بهترین های سینما هستند و برایشان آرزوی موفقیت می کنیم.»

تهیه‌کننده «دهلیز» در ادامه توضیح داد: «در «ماجرای نیمروز» به نسبت «سیانور» یک قدم رو به جلو داریم و آن «قهرمان» است. این «قهرمان» نیز چند سالی بود که در سینمای ایران فراموش شده بود. هادی حجازی فر برای نسل جوان یک اسطور شده است و همان رفتاری را در قبال آن می کنند که ۲۰ سال پیش برای جمشید هاشم پور می کردند. انرژی جوانانه ای که در بهروز شعیبی و محمدحسین مهدویان است انگیزه اصلی هر تهیه کننده ای برای خلق یک کار فوق العاده است. کار کردن با کارگردانی که تمام تجربه هایش را کرده و انگیزه ای برای خلق یک اتفاق تازه ندارد، سخت است.»

این تهیه‌کننده در پایان عنوان کرد: «فیلم بعدی من درباره اتفاقات تابستان ۶۷ (سال وقوع عملیات مرصاد) است. فعلا در مرحله تحقیقات فیلمنامه هستیم و هنوز به سرنخ خوب و نتیجه کامل نرسیده ایم. دوست دارم برخی افراد این فیلم را کارگردانی کنند اما هنوز درباره کارگردان آن به جمع بندی نرسیده ام.»

گفتگوی بعدی برنامه «هفت» با مسعود اطیابی درباره افزایش بلیط سینماها بود. سخنگوی شورای عالی تهیه کنندگان درباره افزایش قیمت بلیت سینماها گفت: «سینماگر و سینمادار به هیچ وجه علاقه ای به افزایش قیمت بلیت ندارند. اما امروزه سهم بخش خصوصی در سینما بیشتر شده است و نمی توان به فکر سود او نبود.»

او افزود: «تصمیم گیری درباره افزایش قیمت برای سینماها در جلسات شورای عالی تهیه کنندگان و شورای صنفی نمایش بسیار سخت بود چون معتقدند نگه داشتن مخاطب در سینما مسئله مهمی است. لذا تصمیم گرفته شد جز در موارد استثنایی قیمت بلیت بالاتر نرود. این استثنا بین ۱۰ الی ۲۰ هزار تومان برای فیلم های خاص در شرایط خاص در توافق سینماگر و پخش کننده تعیین می شود.»

فیلم خیلی بدی است، برویم بعدی!

فیلم سینمایی «خوب بد جلف» نیز در میز نقد شب گذشته با حضور خسرو نقیبی و مسعود فراستی نقد شد و در ادامه نیز مباحثی کلی درباره سینمای ایران در سالی که گذشت به میان آمد.

مسعود فراستی در ابتدای میز نقد «هفـت» درباره «خوب بد جلف» گفت: «در این جشنواره شاهکار که در تاریخ سینمای ایران به عنوان بدترین جشنواره می ماند، «خوب، بد، جلف» شانس می آورد. شانس اینکه بغل دستی هایش بسیار بد هستند. «خوب، بد، جلف» با وجود آنکه فیلم خیلی بدی است اما از این شانس برخوردار است. وقتی فیلم را دیدم، من واقعا کوشش کردم بخندم و با وجود آنکه من آدمی هستم که به جوک ها راحت می خندم، اما باز نخندیم و شوخی های فیلم را نمی فهمیدم.»

خسرو نقیبی نیز در ادامه عنوان کرد: «فیلم درواقع نسخه سینمایی سریال «پژمان» است و همین اتفاقا نقطه قوت این فیلم است. اگر قرار بود غربی‌ها نیز چنین فیلم سینمایی بسازند همان فیلم را به نسخه سینمایی تبدیل می کردند. این نکته که درباره جشنواره فجر گفتی را من نیز قبول دارم و فکر می کنم این فیلم در کنار فیلم های بد سیاه در جشنواره، خوش شانس بود ولی مثلا اگر این فیلم در جشنواره سی و چهارم می گذاشتید، در کنار فیلم متعادل و خوبی مثل «بارکد» می ایستاد. این فیلم از جای خوبی شروع می کند و خام دستی های یک فیلمساز اول را ندارد و اجرای درست و استانداردی دارد.»

فراستی ادامه داد: «اولین نکته فیلم کمدی تضادی است که باید بین آن محیط و آن فرد ایجاد شود. قرار نیست یک کاراکتر که در یک محیط احمقانه قرار می گیرد، خود نیز احمق باشد. فیلم اصلا کارگردانی ندارد و در حد کارهای ابتدایی تله هاست. چیزی از کارگردانی در فیلم نمی بینم و گویی قاسمخانی کارگردانی اصلا بلد نیست.»

استقبال از حیدریان را نمی‌فهمم!

نقیبی درباره انتصاب حیدریان گفت: «استقبالی که سینماگران از آقای حیدریان کردند را نمی فهمم. چون ما بالاخره دوره ایشان را هم دیدیم و آن دوره آمدند تا فضا را بسته تر کنند تا از آن گشایش سیاسی بگذریم. و فکر می کنیم در فرصت باقیمانده نیز شاهد تنگ شدن بیشتر فضا باشیم و بنظرم شبکه نمایش خانگی شبکه اصلی عرضه آثار سینمایی شود.»

فراستی افزود: «اگر مصاحبه‌های آقای بهشتی و دوستان همفکر آن دورانش را هنوز هم بخوانید می بینید، فکرهمان طور منجمد مانده و همان فکر است. لذا بعید می دانم اتفاقی در فرصت باقیمانده رخ دهد. البته من فکر می کنم آقای حیدریان از آقای ایوبی بهتر است چون اهل دیالوگ است. آقای ایوبی بشتر اهل مونولوگ بود و با اطرافیان خود دیالوگ می کرد.»