گودال جهنم /بختیار آمد و بختیار رفت………
گودال جهنم /بختیار آمد و بختیار رفت………

اویاقلیق: کسی که طبق قانون بخاطر جعل اسناد دولتی، می بایست شش ماه الی دو سال در بند قاچاقچیان و کلاهبرداران و آدم کشان ، بسر میبرد و دیگر کیفرها را تحمل میکرد و باقی مسائل، سر از استادیوم سهند در می آورد و در میان شور و نوای سی-چهل هزار هوادار تراختور، نوای بختیار… […]

اویاقلیق: کسی که طبق قانون بخاطر جعل اسناد دولتی، می بایست شش ماه الی دو سال در بند قاچاقچیان و کلاهبرداران و آدم کشان ، بسر میبرد و دیگر کیفرها را تحمل میکرد و باقی مسائل، سر از استادیوم سهند در می آورد و در میان شور و نوای سی-چهل هزار هوادار تراختور، نوای بختیار… بختیار رامیشنود!!! چه اسم بامسمائی : بـــخــــــــتیار؟!
او که بجای سلولهای نامطبوع و تنگ و یا پستهای نگهبانی وزاغک ها و ….، خود را در آپارتمانی شیک و مجلل بالای شهر تبریز میدید، خود کمتر میدانست که اینهمه ناز و نعمت بجای عسر و نکبت ، همه از بختیاری اوست!
اما خوشی زیر دلش را زد، بجای شکر و سپاس ولی نعمتان خود، همانند اسبان چموش، به تیمارداران خود جفتک انداخت! مصاحبه های حاشیه ساز و دشمن پسند، پیاپی صادر گردید. مثل نامردها، روزی حرفی زد، فردایش پس گرفت. روزی دیگر باز بطرف اغیار لغزید، باز هم حرف خود را پس گرفت. اینهم از بختیاری او بود که ما را بجان هم می انداخت و خود در قفا بهمراه رقیبانمان، به ریش ما میخندید! …
بجای “سربازی” در میدان سرخ و خونین می بایست ، درمیدان سبز بازی میکرد، اما افسوس که آن نیز نکرد و بجای آن”تن نازی”کرد!

اوکه دربهشت عدن بود و از ناشکری، خود را در گودال جهنم حس میکرد، دربازی جام حذفی مقابل اسقلال و درمقابل چشمان بیش از ۵۰ هزار هوادار دلسوخته ، یک پاس گل به حریف اهدا کرد و یک گل مسلم تراختور را ضایع نمود، ازبختیاری او بود که درمقابل این عمل ارباب پسند خود، عیبی یوخ ؛ شنید!
امیدواریم که بخت، بازهم او را یاری کند و عیبی یوخ را فحش به خود و خانواده اش تعبیر نکند! هرچند که جای تعجب است که این انسان بخت مند، معنی عیبی یوخ رانمیداند. چون فرهنگ عیبی یوخ پرشورها شهرت جهانی پیداکرده! شایدهم بخت او، درجائی سرش مشغول بوده و ضربه به سرش خورده! چون او خود را در زمانیکه در تبریز بود، لــربختیاری معرفی میکرد و حال که به تیم ارباب پیوسته، به کرد بودنش افتخار میکند!
البته ما هم میدانستیم که لر بودن با رفتار او نمیسازد و ما آنرا از کیانی آموخته بودیم!
القصه ؛ بختیار آمد و و در بهشت عدن زندگی کرد و با همه خیانتها و لغزیدنها ! در امن ترین و متمدن ترین شهر ایران، درسایه خصلت دیرین مهمان نوازی ترکان ، روزگاری خوش بیارمید، و سرانجام با چشم پوشی میزبان، بختیار نیز رفت !
اما ملاحظه این همه مهمان نوازیهای اهالی تبریز و اینهمه چشم پوشی مردم تبریز و آذربایجان از لغزیدن ها و خیانتهای آشکار و پنهان آن آدم و در مقابل مشاهده پیام دشمن محورانه آن مهمان ناسپاس، به حرف حق نیاکانمان برمیخوریم که: ایت قورساقی،ساری یاغ گوتورمز!!

یادداشت : ساوالان – اردبیل