بخوان به نام انتظار
بخوان به نام انتظار

شعبان ماه شادی و فضیلت‌هاست، ماهی که در نیمه‌ی آن، جهان جانی دوباره گرفته و مهدی(عج) متولد شده است؛ روزی که جدای از فضایل خود، با میلاد نجات‌بخش جهان، فضیلتی دوباره به خود گرفته است. به راستی که شعبان، چه سخت گذشت بر قلب‌هایی که رخت از دنیا بربسته و دل به انتظار “ولی‌امر(عج)” گره […]

۸۵۹۴۶

شعبان ماه شادی و فضیلت‌هاست، ماهی که در نیمه‌ی آن، جهان جانی دوباره گرفته و مهدی(عج) متولد شده است؛ روزی که جدای از فضایل خود، با میلاد نجات‌بخش جهان، فضیلتی دوباره به خود گرفته است.

به راستی که شعبان، چه سخت گذشت بر قلب‌هایی که رخت از دنیا بربسته و دل به انتظار “ولی‌امر(عج)” گره زده‌اند؛ این روزها عجیب در حال گذرند و تمام کوچه پس کوچه‌های شهر، به رنگ غمگین انتظار، جشن شادمانی میلاد حضرتش را می‌گیرند.

از یک سو صدای مولودی‌خوانی و از سویی دیگر ناله‌های چشم انتظاری میان همهه‌ی مردمان به گوش می‌رسد و در میان این بحبوحه تو چه غریبانه،چون خورشیدی پشت ابر، بر دلهای‌مان نور امید می‌تابانی..

لکنت زبان گرفتم از بس که ناله‌های “العجل..العجل .. یا مولای یا صاحب الزمان”  سر دادم و جز زنگار و تلخی عصر جمعه چیزی ندیدم؛ بازآ که زمین و زمان به شکوه آمده است از هجری که مدام بر قلب‌های‌مان زخم می‌زند.

چقدر زیبا می‌شود امروز جمکرانت، امروز حال و هوایی دیگری خواهد داشت و تو به یقین قدم در این وادی خواهی گذاشت و خوشا بر حالی که در “جمکران” عطر دل انگیز نیمه‌ی شعبان را استشمام می‌کند و بر صحن آن قدم می‌گذارد.

امروز، روز میلاد تو و نیمه‌ی ماهی پر از فضیلت است؛ نیمه‌ی ماهی که خداوند گفته هیچ دست نیازی را خالی برنخواهد گرداند و همانند شب‌های قدر از فضایل و بخشش‌ها جاری است و چه زیباتر می‌شود این چنین روز پرفضیلتی به شکرانه‌‌ی میلاد تو.

امروز التماست خواهم کرد، بی‌آنکه از زمین و زمان گلایه کنم و بی‌آنکه لب به شکوه بگشایم؛ امروز با همین شادمانی و سرور، تو را صدا خواهم کرد و با فریاد “الهم عجل الویک الفرج” چشمانم پر از اشک فراق خواهد شد.

 چشم‌های منتظرانه‌ی شیعیانت امروز، کوچه‌ها را برای آمدنت چراغانی کرده‌اند و تا نیمه‌ی شب را برای تو شب زنده‌داری خواهند کرد.

چه زیبا شده این شهر، به هر سو که می‌نگرم.. نوای “یا صاحب الزمان” را می شنوم؛ گویی که جانی دوباره بر روح این دیار دمیده باشند؛ ای منجی عالم بشریت، این دیار تنها حضور تو را کم دارد که با ندای ظهورت از روزنه‌ی زندگی‌مان، نور امید را بر وجودمان هدیه کنی.

میان گرگ و میش زمان، تا لحظه‌ی ظهور، با دعای عهد، پیمان چشم انتظاری خواهم بست؛ و تا نفس دارم با همین دعا منتظرت خواهم بود اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی…

یادداشت از مهری هاشم زاده