امیر هاشمی‌مقدم؛ افاغنه! این موجودات همه‌کاره و همه فن حریف، این عاملان قتل و تجاوز، این مخلان امنیت ملی، این رابطان داعش در ایران، این مسببان تورم، این ربایندگان فرصتهای شغلی جوانان بیکار، این… . همین کسانی که اگر نباشند، خیلی مسئولین میان‌رده بهانه‌ای ندارند. مسئولینی که هر کمبودی را به جای آنکه ریشه‌یابی و […]

امیر هاشمی‌مقدم؛ افاغنه! این موجودات همه‌کاره و همه فن حریف، این عاملان قتل و تجاوز، این مخلان امنیت ملی، این رابطان داعش در ایران، این مسببان تورم، این ربایندگان فرصتهای شغلی جوانان بیکار، این… . همین کسانی که اگر نباشند، خیلی مسئولین میان‌رده بهانه‌ای ندارند. مسئولینی که هر کمبودی را به جای آنکه ریشه‌یابی و برطرف کنند، به عاملی خارجی و بیرونی منتسب می‌کنند.
دوباره انتخابات مجلس نزدیک است. دوباره مردم باید کارنامه چهارساله نمایندگان‌شان را بررسی کنند. همانهایی که چهار سال پیش با وعده و وعید برطرف کردن مشکلات بیکاری جوانان منطقه و کنترل تورم و… پا به عرصه انتخابات گذاشتند، اما با راهیابی به مجلس، بسیاری از وعده‌ها به فراموشی سپرده شد.
استان کرمان یکی از استانهایی است که با پدیده مهاجران قانونی و غیرقانونی افغانستانی روبرو است. این امر نیازمند بررسی‌ها و ارائه دیدگاه‌های کارشناسانه از سوی متخصصان امر است. اما شوربختانه هر از چند گاه، یکی از نمایندگان این استان با ایراد اتهامات واهی و بدون پشتوانه مستند، افغانستانی‌ها را (که در ادبیات این افراد، چیزی بیشتر از «افغانی» و «افاغنه» نیست) مقصر تام و تمام این ناکامی‌ها می‌شمرد.
سال گذشته بود که نماینده رفسنجان، افغانستانی‌های ساکن این شهرستان را متهم به جمع‌آوری کمک برای گروه داعش کرد. ادعایی که اگرچه با اعتراض و انتقاد برخی افراد و رسانه‌های حق‌طلب همراه بود، اما هرگز مستنداتی در این‌باره ارائه نشد. این بار نماینده کرمان و راور با اشاره به اینکه «افاغنه از لحاظ مباحث امنیتی […] اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مقولات مختلف، مشکلات عدیده‌ای را برای کشور و به خصوص استان کرمان به وجود آورده‌اند»، بدون ارائه هیچ سند و مدرکی، بار مشکلات این استان و بلکه کشور را به دوش کسانی انداخت که تاکنون هیچ فرصتی برای دفاع از خویش به آنها داده نشده است.
او اگرچه مدعی است «فکر می‌کنم تسریع در تعیین‌تکلیف افاغنه به رفع بسیاری از مشکلات در تمام حوزه‌های اقتصادی، اشتغال، اجتماعی و فرهنگی کمک می‌کند»، اما بیان نمی‌کند کدام یک از مشکلات امنیتی، اجتماعی و فرهنگی استان متبوعش به افغانستانی‌ها مربوط می‌شود. البته در زمینه اقتصادی تنها اشاره به «بکارگیری افاغنه توسط بزرگ‌ترین تجار پسته در کرمان» می‌کند. اما مایل نیست بگوید جوانان افغانستانی‌ای که با هزینه شخصی وارد دانشگاه‌های کشور شده و نهایتاً دانش‌آموخته می‌شوند، اجازه به دست آوردن هیچ فرصت شغلی متناسب با دانش‌شان را ندارند. همین است که همه دانش‌آموختگان افغانستانی هم به کارهای دشوار و یدی روی می‌آورند.
به قول دوستی، «مریم منصف» و «محمدکاظم کاظمی» هر دو از افغانستان به ایران پناه آوردند. مریم منصف فهمید که در ایران جایی برای پیشرفتش نیست. به کانادا مهاجرت کرد و اکنون نماینده پارلمان این کشور است. محمدکاظم کاظمی به ایران علاقمند بود، ماند و اکنون در کارت اقامتش، شغل «چوپانی» درج شده است؛ چرا که توانایی و تخصص وی در ایران برای افغانستانی‌ها ممنوع است. در واقع تفاوت مجلس کانادا و ایران در این است که در کانادا بر اساس شایستگی‌های افراد و بدون توجه به محل تولد و… به مجلس راه می‌یابند؛ اما در ایران برخی از نمایندگان برای راه‌یابی دوباره به مجلس و جمع‌آوری آراء، سخنان نژادپرستانه بیان می‌کنند.
فرض بگیریم همین امروز همه افغانستانی‌ها از کرمان اخراج شوند؛ آنگاه مسائل و مشکلات این استان را چگونه حل می‌کنید؟ اتفاقاً حضور افغانستانی‌ها در این استان به سود مسئولینی است که هیچ بهانه‌ای برای ناکامی‌های‌شان ندارند. دست‌کم با حضور افغانستانی‌ها، هر از چند گاه -و به‌ویژه در ایام نزدیک انتخابات- با انداختن مسئولیت همه این ناکامی‌ها به گردن ایشان، از زیر بار پذیرفتن اشتباهات و ناکارآمدی‌ها شانه خالی می‌کنند. بنابراین شگفت‌انگیز است که نماینده یادشده، خواهان افزایش هزینه‌های زندگی این قشر محروم شده است تا بدین وسیله، آنها را وادار به خروج خودخواسته (و از سر ناچاری) از کشور کند.
اما باید از نماینده یادشده پرسید کدام هزینه‌ها را می‌خواهید بر این قشر ستم‌دیده و محروم از بسیاری حداقل‌های زندگی افزایش دهید؟ برای دریافت کارت اقامت سالانه‌شان که پس از روزها دوندگی و اما و اگرهای بسیار، پول پرداخت می‌کنند؛ برای تحصیل فرزندان‌شان در مدرسه و دانشگاه پول پرداخت می‌کنند (علی‌رغم تأکیدات چندباره رهبر انقلاب مبنی بر لزوم تحصیل رایگان دانش‌آموزان افغانستانی، همچنان بسیاری از مسئولین و مدیران در برابر این امر مقاومت می‌کنند)؛ برای هزینه‌های بیمارستانی‌شان چندین برابر ما پول پرداخت می‌کنند؛ دیگر برخلاف سالیان گذشته دسترسی‌ای به یارانه‌های جاری در بسیاری کالاها و حاملهای انرژی ندارند؛ و… .
وی برای شرح این مسئله سفسطه می‌بافد که «مثل اینکه ما بخواهیم برویم آلمان نمی‌توانیم با هزینه‌های اینجا در آلمان زندگی کنیم. لذا برمی‌گردیم. کسی هم ما را اخراج نکند خودمان برمی‌گردیم».

یکم اینکه افغانستانی‌ها با هزینه‌های جاری زندگی در ایران به سر می‌برند. دوم اینکه در کشور آلمان هرگز هزینه‌های زندگی را برای ایرانیان و دیگر کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند، افزایش نمی‌دهند. فرایند زندگی و پذیرش تابعیت در آلمان کاملاً روشن است (کمتر کسی را می‌توان در آلمان پیدا کرد که مانند افغانستانی‌های ساکن ایران، چهل سال در آن کشور زندگی کرده و نه تنها هنوز تابعیت به دست نیاورده باشد، بلکه از حق خرید حتی یک سیم‌کارت تلفن همراه به نام خودش هم محروم باشد).

اتفاقاً آلمان حدود هشتاد سال پیش نتیجه طرح این ایده‌های نژادپرستانه را به چشم خود دید و بنابراین هرگز شرایط کنونی‌اش را برای پناهجویان و اتباع کشورهای دیگر، آنچنان که نماینده کرمان و راور بیان می‌کند، غیرانسانی و غیراخلاقی نخواهد کرد.

در واقع اگر یکی از نمایندگان مجلس آلمان یا سیاستمداران دیگر کشورها سخنانی همانند سخنان این نماینده مجلس ایران بیان کند، باید در برابر افکار عمومی و نهادهای قضایی پاسخگو باشد. آنچنانکه دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواه ریاست جمهوری امریکا پس از حمله تروریستی دو مسلمان که منجر به کشته شدن ۱۴ شهروند این کشور شد (در کنار بسیاری از حملات تروریستی دیگر که از یازده سپتامبر به بعد از سوی مسلمانان افراطی آغاز شد و همچنان ادامه دارد)، خواهان عدم ورود مسلمانان به امریکا گردید. اما بسیاری از سیاستمداران، نهادهای امنیتی و افکار عمومی این کشور به وی اعتراض کرده، نمایندگان پارلمان بریتانیا نامه بیش از نیم میلیون شهروند این کشور که خواهان ممنوع‌الورود شدن ترامپ به انگلیس شده‌اند را بررسی خواهند کرد و حتی احزاب سیاسی و نمایندگان مجلس اسرائیل (به‌عنوان نمادی از نژادپرستی در دنیای امروز) نیز خواهان جلوگیری از ورود وی به کشورشان شده‌اند، چرا که وی را متهم به نفرت‌پراکنی نسبت به خارجی‌ها کرده‌اند.
در این میان اما نمایندگان مجلس ایران هر از چندگاه سخنان بی‌پایه و اساس و بدون کمترین مدرکی بیان می‌کنند؛ زیرا می‌دانند آب هم از آب تکان نمی‌خورد و خودشان را در برابر افکار عمومی و انتقادات رسانه‌ها پاسخگو نمی‌دانند.

به راستی اگر افغانستانی‌های ساکن ایران تنها یکی از رفتارهای مسلمانان افراطی در اروپا و امریکا (همچون حملات تروریستی و بمب‌گذاری و…) را از خود نشان می‌دادند، با آنها چه می‌کردیم؟

به باور من جمعیت سه میلیونی افغانستانی ساکن ایران، یکی از شریف‌ترین گروههای انسانی روی زمین است که علی‌رغم همه اتهامات و کمبودها و بدرفتاری‌های جامعه میزبان، همچنان بر اساس آمار سازمان زندانهای کشور، میزان سرانه جرمش بسیار کمتر از سرانه جرم خود ایرانی‌ها است.

به‌عنوان پژوهشگر و روزنامه‌نگاری که سالها است درباره افغانستانی‌های ساکن ایران می‌نویسد و پژوهش می‌کند، از نماینده کرمان و راور می‌پرسم بر اساس کدام مستندات، گزارش‌ها، آمار و ارقام مدعی است که «افاغنه» از لحاظ امنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و دیگر «مقولات مختلف» مشکلات عدیده‌ای را برای کشور و به‌ویژه استان کرمان به وجود آورده‌اند؟
به راستی این مشکلات عدیده نشان‌دهنده ناکارآمدی برخی نهادها و برخی مسئولین است یا افغانستانی‌هایی که با همه سختی می‌سازند و می‌سوزند و در همه مشکلات در کنارمان هستند (از بیش از دو هزار شهید و هزاران جانباز و شیمیایی افغانستانی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گرفته تا انجام دشوارترین کارها در دوران سازندگی و تحمل همه کاستی‌ها در تحریمهای بین‌المللی علیه ایران و…).

این نماینده مجلس و امثال او به گونه‌ای از لزوم خروج افغانستانی‌های ساکن ایران سخن به میان می‌آورند که گویی این افراد از سرِ خوشی و برای داشتن یک زندگی آرمانی به ایران آمده‌اند. هرگز مباد که این نماینده مجلس و هم‌فکرانش دچار شرایطی شوند که چاره‌ای جز رخت سفر بستن به کشوری دیگر برای‌شان نماند.