کوبیدن آب در هاون / بومی کردن ؛ بهترین روش برای تقویت روحیه تیمی
کوبیدن آب در هاون / بومی کردن ؛ بهترین روش برای تقویت روحیه تیمی

اویاقلیق: از زمانی که در اثر فشار کنفدراسیون فوتبال آسیا فوتبال ایران رو به حرفه ای شدن گذاشت، بعلت وجود فوتبال اما نبود زیر ساخت ها، وجود بازیکن از نوع غیر حرفه ای، وجود ورزشگاه از نوع غیر استاندارد، وجود فدراسیون از نوع غیر بی طرف، وجود مربی از نوع بی مدرک، وجود لیگ از […]

traktor

اویاقلیق: از زمانی که در اثر فشار کنفدراسیون فوتبال آسیا فوتبال ایران رو به حرفه ای شدن گذاشت، بعلت وجود فوتبال اما نبود زیر ساخت ها، وجود بازیکن از نوع غیر حرفه ای، وجود ورزشگاه از نوع غیر استاندارد، وجود فدراسیون از نوع غیر بی طرف، وجود مربی از نوع بی مدرک، وجود لیگ از نوع بی برنامه، وجود مدیر از نوع غیرفوتبالی، پروسه حرفه ای کردن و یا شدن فوتبال ایران کلید خورد. طبعاً بعلت عدم وجود تجربه قبلی در سایر ارکان  ورزشی و غیر ورزشی، مراحل مختلف این پروسه گام به گام با تبعیت از قانون آزمون و خطا در حال پیشرفت است و چنانچه دیده می شود این راه چندان کوتاه نخواهد بود و بعلت اینکه در روند آموزش ما قدرت تصمیمات خلق الساعه بر خرد جمعی فائق آمده، هنوز ما اندر خم کوچه های اولیه حرفه ای شدن فریادهای « آرشین مال آلانی » سر می دهیم که نمونه آن استعفای مربی تیم ملی امید در جای خاص و در زمان خاص و به واسطه شخص خاص بود.

در طول سالهای حرفه ای شدن و رسیدن به خم کوچه اول، روش هائی بکار گرفته شد که هرچند از تیتر آزمون و خطا بهره می برد ولی اجرای آن بدور از عقل سلیم بود و اگر در این نوشته بتوانیم از شعارزدگی دوری گزینیم، اندکی شک برانگیز بود.

اگر از تجربه کشور های دیگر درس بگیریم و با توسل به نظر مدرسان محترم فوتبال کشور و نیم نگاهی به وضعیت جغرافیائی و تاریخی تیم تراکتور ، یکی از بهترین مدل های تقویت روحیه تیمی و بلکه استحکام آن، بومی کردن تیم است که کمترین نتیجه آن جلب یار دوازدهم بوده و محسنات خاص و بدیع دیگری را داراست که شاید از حوصله این مقال خارج باشد، ولی متاسفانه مدیریت وقت تیم تراکتور تصمیم به آزمودن روشی جدید گرفتند و با دور کردن بازیکنان قدیمی و بومی و جایگزینی بازیکن  سرباز ، شاکله جدیدی از تیم را رقم زدند که چندان باب میل دلها نیست و خواست هواداران را بر نمی تابد و کمترین نتیجه اش عدم پرشدن استادیوم از اول فصل تابحال است، شاید روزی باید این روش نیز تحت آزمون قرار می گرفت اما اجرای آن در فصل جاری بعد از حوادث جمعه سیاه، اگر مشکوک نباشد، بدور از خرد جمعی بود.

و حال بجای افسوس خوردن برای آنچه اتفاق افتاده و برای جبران مافات، تنها راه نتیجه بخش بودن روشِ بکار رفته، مجاب کردن این سربازان عزیز به نگاه فرا خدمتی به مقوله بازی در تراکتور است. معطوف کردن توجه این عزیزان به سرنوشت آنانی که بوده اند و برجسته کردن نقش قریب به اتفاق بازیکنان فصول گذشته در اذهان آنان، که قبل از آمدن در چه جایگاهی بودند، در تراکتور به چه جایگاهی دست یازیدند و این تیم چه تاثیری بر زندگی آنان بعد از ترک تیم گذارده است، پررنگ کردن اهمیت و عزیز بودن تک تک بازیکنان غیر بومی و خارجیهای تیم در نزد هواداران و یادآوری اینکه هر حرکت آنان زیر ذره بین هواداران قرار دارد و تیزی نگاه آنان هیچ کنشی را بدون واکنش نمی گذارد و اگر بازیکن در طول فصل در کلیه کنش ها، خود را متعلق به تراکتور بداند هوادار او را بخود متعلق خواهد دانست و اگر ذره ای غفلت کند واکنش هواداران طرد وی به انحاء مختلف از تراکتور خواهد بود.

هیچکدام ازهوادارانِ تراکتور دوست ندارند تیم به حاشیه برود، در اصل تراکتور با بهره گرفتن از قدرت هوادارانشان به قدر کافی قوی هست که کسی نتواند آنرا به حاشیه ببرد اما چنانچه کسانی با تصمیمات الکی و اشتباه خود قصد تضعیف تیم را داشته باشند و یا آنانکه گهگاه با کم کاری خود باعث عدم نتیجه گیری شوند، نقش خاص خود را در تاریخ تراکتور به نگارش در می آورند، نقشی که بیش از کوبیدن آب در هاون نیست.

یادداشت از : دنیزخان مارالانلی