تونی راه قلعه نوئی را نرفت!
تونی راه قلعه نوئی را نرفت!

اویاقلیق: امروز چرخ روزگار چنان چرخیده که سرمربی نامدار و قدرتمند ایران با پیشینه کسب چند قهرمانی، خانه نشین شده است و زمانیکه هواداران تراختور نام او را میشنوند، میگویند: قوی جهنم اولسون! قلعه نوئی چرا جهنمی شد؟ او که برای اولین بار تیم اول فوتبال آذربایجان را به نائب قهرمانی وآسیا رساند، پس چرا […]

اویاقلیق: امروز چرخ روزگار چنان چرخیده که سرمربی نامدار و قدرتمند ایران با پیشینه کسب چند قهرمانی، خانه نشین شده است و زمانیکه هواداران تراختور نام او را میشنوند، میگویند: قوی جهنم اولسون!
قلعه نوئی چرا جهنمی شد؟ او که برای اولین بار تیم اول فوتبال آذربایجان را به نائب قهرمانی وآسیا رساند، پس چرا هواداران تراختور از امیرپاشا روی گردان شدند؟
گناه قلعه نوئی این بود که گفته بود؛ هواخواه تراختور و هوادارانش است و زمانیکه با مدیر عامل تراختور بر سر جذب بازیکنان مورد نظرش به توافق نرسید، به تیمی رفت که تمام خواسته هایش را مهیا میکرد! حرف او این بود، که با این بازیکنان نمیتوان درآسیا بازی کرد و من نمیخواهم آبروی خود و تیم تراختور را ببرم!
او بحق میگفت و هواداران هم ، حداقل بعدا به حقانیت گفته او پی بردند، اما دلخوری هواداران از قلعه نوئی تنها به این خاطر بود که او خود را خاطرخواه هواداران بی نظیر تراختور معرفی کرده و این تیم را بخاطر جذب نشدن بازیکنان مورد دلخواهش، ترک کرد !
داستان قلعه نوئی برای تونی هم تکرارشد، با این تفاوت که دامنه موضوع در حق تونی، بسیار و سیعتر از قلعه نوئی و پیچیده تر از آن بود.
قلعه نوئی، یک آبی پوش بود و میتوانست براحتی دل از هواداران تراختور بکند و به جمع آبیها برود! اما تونی چنین نبود. تونی با هواداران میزیست، چنانکه هواداران با تراختور زندگی میکنند!
تونی با ما شاد شد و با ما گریست!
زمانیکه درنیم فصل به تبریز برگشت که همراه با وعده و وعیدهای مدیرعامل و حتی اعضای هیات مدیره بود، قبل از حرکت از پرتقال پیام داد: من بخاطر هواداران و به عشق آنها می آیم تا با هم ، تیم تراختور را بموفقیت برسانیم!
حال او چگونه میتوانست،آن کاری را بکند که قلعه نوئی کرد و خود را منفور هواداران تراختور نمود؟
تونی ، متاثر از خنده و گریه های خود و هواداران، در جمعه سیاه به تراختور برگشت تا جبران مافات کند و در این راه بزرگواری و از خودگذشتگی نشان داد!
تونی بهمراه هواداران واقعی تراختور ، در جمعه سیاه مرده بود و میخواست که خود و ما را احیاء کند. او چه میدانست که صحنه گردانان جمعه سیاه ، در لباس دوست ظاهر خواهند شد!
اگر تونی، راضی به کار بود، پس چرا مسولین تیم ، توپ را زمین تونی می انداختند و امضاء نشدن قرارداد را بنوعی به ناز و کرشمه تونی ، تعبیر میکردند و تونی را در مصاحبه هایشان، مقابل هواداران قرارمیدادند؟
در چنین وضعیتی اگر تونی حاضر به امضاء قرارداد نمیشد، آیا فردی منفورتر از او در میان هواداران بود؟
آنانکه حاضرند تا تراختور از هم بپاشد تا مربی مورد نظرشان به تیم تحمیل شود، به سایتها مراجعه کنند و صحبتهای عباسی و سایر مسولین را درخصوص جذب یک مهاجم مافوق حمزه یونس و یک مدافع قوی برزیلی ، ملاحظه کنند که در دمدمای امضاء قرارداد با تونی، چنین قولهائی را حتی به هواداران میدادند! اما درست دو روز بعد از امضاء قرارداد، عباسی گفت: تیم ما تکمیل است و دیگر نیازی به جذب بازیکن نداریم!!
این عرایض در اذهان فک و فامیل مربیی که حتی از تیم تازه لیگ برتری شده، در همان هفته سوم اخراج شده هیچ تاثیری ندارد که نفع آنها در آنست که بهر نحو که شده ، فامیل خود را وارد تیم کنند و آشکارا بادشمنان تراختور و مردم آذربایجان متحدشده اند و در سایتهای کشوری به تمسخر ارکان تیم و هواداران تراختور و مردم آذربایجان میپردازند. اما تذکری است به افرادی که گاها از طرح مسائلی از طرف منفعت طلبان ،شبهه ناک میشوند!

امروز منفعت طلبان بومی دست دردست بدخواهان مردم اذربایجان، برخلاف میل مردم اذربایجان و هواداران تراختور حرکت میکنند. آنها متحد و متفق ، تونی را که دو نائب قهرمانی و یک جام قهرمانی را  برای مردم آذربایجان کسب کرده «دلقک» مینامند و طرفداران تونی را که بیشک تمامی هوادران تراختور را شامل میشود، جیره خوار و وطن فروش و بیشرف و …… مینامند و پا را فراتر گذاشته در سایت کشوری کامنت میگذارند که: ما که اینقدر از تونی حمایت میکنیم ، فارسها حق دارندکه به ما بگویند: ترک …….!

یادداشت از : ساوالان – اردبیل