اویاقلیق:هواداران یک تیم در انتخاب مدیر عامل نقش کمی دارند،اما میتوانند موی دماغ یک مدیرعامل باشند.عباسی ،انتخابی بود که خوشایند تراختوریها نبود. مخالفتهای هواداران از همان ابتدای کار که ایشان قائم مقام مدیرعامل بودند و بستر را برای مدیرعاملی مهیا میکردند آغاز و آشکار شد،لاکن هیات مدیره غالبا نظامی و تهران نشین برخلاف میل هواداران […]

اویاقلیق:هواداران یک تیم در انتخاب مدیر عامل نقش کمی دارند،اما میتوانند موی دماغ یک مدیرعامل باشند.عباسی ،انتخابی بود که خوشایند تراختوریها نبود. مخالفتهای هواداران از همان ابتدای کار که ایشان قائم مقام مدیرعامل بودند و بستر را برای مدیرعاملی مهیا میکردند آغاز و آشکار شد،لاکن هیات مدیره غالبا نظامی و تهران نشین برخلاف میل هواداران ،همان کاری را کردند که شایسته چنین هیات مدیره ای بود!
ناگفته نماندکه عباسی نیز با آوردن تونی و جذب تیموریان و یک مدافع ششدانگ خارجی ،قدری از تیزی مخالفتها کاست و هواداران را دوشقه کرد.عده ای گفتند که او فارس است و تهرانی و هیچ امیدی به او نیست.گروهی دیگر نیز گفتند که نباید پیشداوری کنیم،چونکه عملکرد او تا حال خوب بوده و کاری از دست ما برنمی آید ،پس چه بهترکه کاری به او نداشته باشیم ،شاید که یک فارس باوجدان باشد و به تراختور خدمت کند!
بر همین اساس گروه دوم که نه موافق عباسی بودند و نه مخالف،از کارهای مثبت او حمایت و از کارهای منفی او انتقادکردند،تا رسیدیم به نقطه ای که دیگر،بی طرفان نیز با مشاهده عملکرد منفی عباسی که در مقایسه با عملکرد مثبت او خیلی بیشتر است،باید به جرگه مخالفان عباسی بپیوندند.
دیگر با دوروئی ها و مصاحبه های ضد و نقیض عباسی شکی باقی نمی ماند که از چاله در آمدیم و در چاه شدیم.هواداران که از اکثر مدیران استانی شاکی بودند و احساس میکردند که مدیران بومی از ترس از دست دادن موقعیت و میز ریاست،غلام حلقه بگوش تهرانیها هستندو مطیع فرمانهای آنها،و عباسی تهرونی،چون از جنس خود آنهاست،میتواند در مقابل آنها بایستد و تراختور را بجائی برساند،اکنون به این نتیجه رسیده اند که:
نیش عقرب نه از ره کین است
اقـتضای طبیـعتش این است
عباسی اگر چنین نمیکرد که نمیتوانست در مدیریت دوام بیاورد.اگر در بازی با پرسپولیس شصت هزار تماشا گربه سی هزار کاهش می یابد و وضعی پیش میآید که چند مزدور جرات میکنند آن نوشته کذائی را به یادگار بیاورند، ضامن بقای عباسی است والا مثل حمید زینی شبانه می انداختندش بیرون و صبح که از همه جا بیخبر به دفتر باشگاه میرفت،دربان باشگاه میگفت که:حمیدآقا !دستورداده اند شما را داخل راه ندهم! زود از اینجا دورشو که منو از نون خوردن می اندازی!!!
امروز هر کسی در هر موقعیتی که به تراختور و تراختورچی ها ضربه میزند،تشویق شده و ارتقاء درجه می یابد و عباسی بسیار زیرکتر از آنست که همسو با هواداران باشد و بالاترها را از خود برنجاند!
بسیاری درکمین میز مدیرعاملی تراختور نشسته اند و ضمانت محضری میدهند که استادیوم را خالی تر از زمان عباسی هم بکنند.چه آنهائیکه قبلا هم بوده اند و چه انهائیکه طعم شیرین مدیرعاملی را نچشیده اند!
او با فشار هواداران تونی را با نیرنگ آورد،اما کاردی بدستش داد که تیغ نداشت و از او خواست که به جنگ با اژدها برود!
تونی گفت:آنچه من خواستم ،بمن ندادند.
عباسی گفت:هرکسی را گرفتیم بخواست تونی بوده.
و هواداران گیج و مبهوت شدند که کدامیک راست میگوید؟
اما مصاحبه سرمربی گسترش فولاد،کمالوند در مورد سعید آقائی ،دروغگو را آشکارا معرفی میکند.
حداقل در سه مورد از مصاحبه های تونی به این موضوع بر میخوریم که او از مدیرت میخواهد سعید عباسی را جذب کنند و تیم تونی به او نیازمند است.اما عباسی که مدعی برآورده کردن تمامی نیازهای تونی و تیم است در خصوص آقائی چه کرده؟
بخاطر پرهیز از اطاله کلام از هواداران عزیز میخواهیم که از مصاحبه کمالوند،جواب سوال را استخراج کنند،که یک جمله از این مصاحبه چنین است:
واقعیت این است که تا این لحظه از باشگاه تراکتورسازی حتی یک نفر صحبتی درباره اقایی با ما نکرده است.

آذربایجانی ها هشدار !

فصل پائیز و برگ ریزان تراختور شروع شده است.اولین برگ تراختور،آقائی بود که با باد مسموم عباسی زرد و بی روح بزمین افتاد.منتظر برگهای زرد دیگر باشید………

**********************

یادداشت از:ساوالان-اردبیل