نسخه را برای هیچ بیمار خاصی ننوشته بودم
نسخه را برای هیچ بیمار خاصی ننوشته بودم

این همان تجویز پزشک تبریزی است که این روزها با نوشتن یک نسخه، به طور غافلگیر کننده ای در محافل مختلف سر و صدا به پا کرده و مورد استقبال قرار گرفته است. حالا به واسطه فضای مجازی و سایت های خبری، نسخه ای که دکتر علیرضا صلحی پیچیده انگار جرقه ای تازه برای مردم […]

sdاین همان تجویز پزشک تبریزی است که این روزها با نوشتن یک نسخه، به طور غافلگیر کننده ای در محافل مختلف سر و صدا به پا کرده و مورد استقبال قرار گرفته است. حالا به واسطه فضای مجازی و سایت های خبری، نسخه ای که دکتر علیرضا صلحی پیچیده انگار جرقه ای تازه برای مردم زده است. جرقه ای که مقوله درمان و پروسه‌ی سخت مصرف آنتی بیوتیک ها و آرامبخش ها را وارد فاز دیگری کرده؛ فازی مثل موسیقی درمانی.

علیرضا یک دهه شصتی ۳۱ ساله‌ی اهل تبریز که سال ۹۰ پزشکی عمومی را به پایان رسانده و حالا در یکی از بیمارستان های تبریز مشغول کار است. وقتی از منتشر شدن نسخه‌ی خلاقانه‌اش خبر می دهم باور نمی کند ولی چرخی کوتاه در سایت‌ها و سرچی در گوگل قضیه را روشن می کند. در بین همین جستجوها با نظرات و اظهار نظرهای مختلف مردمی رو به رو می شود .

دکتر صلحی در توضیح چند و چون نوشتن این نسخه می گوید: «این درست است که این برگه با اسلوب کامل نسخه نویسی نوشته شده است؛ با تمام جزئیاتی مثل نوشتن نام و تعداد دارو به زبان لاتین و طریقه مصرف به زبان فارسی، ولی من قطعا آن را نسخه نمی دانم و فقط پیشنهاد است. »

ولی اینکه جرقه اولیه این پیشنهاد از کجا زده شده و به اینجا رسیده هم ماجرای جالبی دارد که علیرضا توضیح می دهد: «شبی در یکی از گروههای تلگرامی با دوستان مشغول صحبت در زمینه شعر و موسیقی بودیم که یکی از دوستان تصویری از یک برگه منتشر کرد  یکی از همکاران پزشک خواندن شعر حافظ را پیشنهاد کرده بود و بحث ادامه یافت. تا جایی که من نیز نوشته حبا دوستان به اشتراک گذاشتم . تفاوت نوشته من با نوشته همکاران گرامی ام در این بود که من  با شیوه متداول پزشکان در کتابت نسخه ، پیشنهادم را ارائه دادم. یکی از افراد همان گروه تلگرامی از من برای انتشار نسخه در صفحه اینستاگرام خود اجازه گرفت که ظاهرا از همان صفحه به فضای مجازی و سایت های خبری هم بازنشر داده شده است. »

شاید با دیدن این تصویر اولین سوالی که برای هر کدام از ما پیش می آید دانستن این باشد که این نسخه برای چه کسی و چه نوع بیماری نوشته شده . ولی دکتر صلحی می گوید در واقع این نسخه برای هیچ بیماری نبوده است. « اگر این نوشته را به یک داروخانه ببرید و نشان دهید ، به جای دارو شاید یک لبخند تحویل شما دهند . در واقع این نوشته برای هیچ بیمار خاصی نگارش نشده است. درواقع بیمار نوعی در مظر بنده بود و یا حتی عامه مردم و نه لزوما بیماران تنها این پیش زمینه برای من وجود داشت که اگر موسیقی در برهه ای از زندگی شخصی من برایم بسیار موثر بوده است چرا این پیشنهاد برای دیگران مطرح نشود؟ »

این پزشک تبریزی در پاسخ به اینکه چقدر به موسیقی درمانی اعتقاد دارد و آن را در پروسه درمان لازم می داند، توضیح می دهد: « خب، امروز موسیقی هم جزئی از پروسه‌ی درمان است و در توانبخشی ذهنی و جسمی نقش بسیار مهمی دارد. مثلا در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم جهت بهبود تمرکز و رشد مهارتهای گفتاری یکی از راههای موثر همین موسیقی درمانی است. ولی به هر حال پزشکان بیش از هر چیزی به دارو اعتقاد دارند و در یکی از کتابهای درسی ما به صراحت نوشته شده – هیچ بیماری را نباید از آثار مثبت داروها محروم کرد – ما هم همان کتابها را می خوانیم و به آن ایمان داریم. حالا در این میان برخی پزشکان در پروسه درمانی می گویند فقط دارو موثر است و برخی هم موارد دیگری را در کنار دارو اثرساز می دانند. البته موردی که من در مورد موسیقی و نقش احتمالی آن در درمان می گویم، بیشتر در حیطه ی روان پزشکی قابل بررسی است. »

بدون شک کسی که چنین نسخه‌ی هنرمندانه‌ای می نویسد ، از عالم هنر به دور نیست و در ریشه و رگ خود خوش ذوقی خاصی را حک کرده است. درست مثل علیرضا صلحی که از همان دوران کودکی موسیقی را با نواختن پیانو آغاز کرده و چند سالی در این زمینه آموزش دیده است. بعدها ولی در حین خواندن پزشکی، او علاقمند به موسیقی ایرانی شده و حالا چند سالی است که تار ایرانی ساز تخصصی و اصلی او شده. یعنی همان سلیقه و چیزی که در نوشتن این نسخه یا به قول خودش پیشنهاد هم نقش داشته است.

aad

صلحی می گوید: « پیشنهاد نخست آن نوشته آلبوم جان عشاق استاد شجریان بود. شجریان محبوب ترین خواننده‌ی تمام زندگی ام بوده و این آلبوم هم به زعم من یکی از بهترین آثار استاد با همکاری پرویز مشکاتیان، جواد معروفی و محمدرضا درویشی است. ترکیب این اساتید برجسته موسیقی دست به دست هم داده تا یکی از جاودانه های موسیقی ایرانی رقم بخورد. در یکی از ابیات پایانی آواز بیات اصفهان در این آلبوم با کلام حافظ شیرازی می گوید: به نا امیدی از این در مرو بزن فالی / بود که قرعه دولت به نام ما افتد. که تمامی اینها اولین دلیل من برای پیشنهاد دادن این آلبوم بود. ولی دلیل دوم کاملا به خود استاد شجریان مربوط می شود. اگر تاریخ نوشته بنده را ببینید مشخص است که دقیقا یک هفته پس از مرخص شدن استاد از بیمارستان و رفع کسالت شان نوشته شده. در طی مدتی که استاد در بیمارستان بستری بودند از سویی جامعه هنری و اغلب مردم ایران نگران وضعیت جسمانی ایشان بودند ولی در این بین برخی رسانه ها با وقاحت تمام به ساحت هنرمندی توهین کردند که مردمان بسیاری  او را و صدای جاودانه اش را  عاشقانه و از صمیم قلب دوست می دارند. هر چند چیزی از مقام استاد شجریان کاسته نشده و نخواهد نشدو به قول سعدی بزرگوار [مگسی گجا تواند که بر افکند عقابی]. در واقع فکر کردم شاید این پیشنهاد به درد بیماری کینه ی افرادی که چنین مطالبی می نویسند نیز بخورد. در واقع فکر کردم شاید این نسخه و شنفتن این آلبوم به درد آن کسانی که چنان چیزهایی را در مورد استاد نوشته بودند هم بخورد. و اما در مورد پیشنهاد دوم آن نسخه که تصنیف «مدامم مست» از سالار عقیلی بود .  به طور خیلی اتفاقی وقتی داشتم بر روی این پیشنهاد فکر می کردم در حال شنیدن این تصنیف بودم و از شنیدن آن لذت می بردم و حس خوبی که این تصنیف به من منتقل می کرد باعث شد آن را به عنوان پیشنهاد دوم عنوان کنم.»

شاید علیرضا صلحی پزشک جوانی باشد ولی زندگی در موقعیت های مختلف سبب شده تا شناخت تقریبا خوبی از مردم و دردها شان داشته باشد. او پس از پایان تحصیل، دوره طرح خود را در راسک که یکی از شهرهای کوچک سیستان و بلوچستان است گذرانده و از آذربایجان شرقی راهی آن سوی ایران شده.

او در مورد این تجربه‌ی خود می گوید: «  به نظر من اگر رشته پزشکی را به دو قسمت تقسیم کنند یکی بحث درمان است و دیگری بهداشت. من از جایی مثل آذربایجان شرقی که از لحاظ بهداشت جایگاه خوبی در استانداردهای کشور دارد راهی شهری شده بودم که مردمانش به اندازه ای در فقر و محرومیت زندگی می کردند که گویی آنجا ته دنیاست. جایی که فقر بیداد می کند. مردمانش در حالی که بسیار خونگرم و مهربان هستند از لحاظ آگاهی های بهداشتی درسطح بسیار پایینی قرار دارند. فرض کنید اگر ایران عزیز را به شکل بدن یک انسان ببینیم و خون جاری در بدن را به مثابه آگاهی و امکانات، نقاطی مثل تهران و تبریز در نزدیکی قلب قرار دارند و جریان خون با شدت بالایی از آن می گذرد ولی مناطقی همچون شهرهای کوچک و روستاهای استانهای محروم جریان این خون آگاهی و امکانات را همچون مویرگ های انتهایی دریافت می دارند. همین کمبود امکانات و شرایط دشوار باعث می شود علی رغم دادن تسهیلات ویژه مثل کاهش مدت خدمت پزشکان و افزایش حقوق دریافتی باز هم عده زیادی رغبتی برای رفتن به چنین نقطه ای را نداشته باشند.»

این اولین بار نیست که نامه، متن، تصویر و چیزهایی از این قبیل در فضای مجازی منتشر می شود و خیلی زود آنقدر بین مخاطبین به اشتراک گذاشته می شود که تبدیل به یک پدیده اجتماعی می شود. این بار هم قرعه به نام این نسخه‌ی هنرمندانه افتاده که باعث شده بحث ها و اظهار نظرهای مختلفی حول آن شکل گیرد. صلحی در این مورد معتقد است: « فکر می کنم پیش آمدن این موج های اجتماعی دلیل خاصی ندارد و به اندازه آدم ها بتوان برای آن دلایل جداگانه مطرح کرد. در مورد این نسخه قطعا مدل نوشتاری و شاید نو بودن موضوع موثر بوده است. یک وقت هایی است که مردم برای درمان دردهای خود دنبال مرهم می گردند ، همین نشان می دهد مردم برای درمان خود به دنبال درمان هایی از نوع دیگر هستند. موسیقی به همین درد می خورد که تار و پود های سفت و سخت مردم اطراف ما را کمی لطیف کند. شاید به لحاظ حرفه ای نوشتن چنین نسخه ای ممکن نباشد ولی حداقل می توان آن را به شکل یک پیشنهاد جدی برای تمام مردم عزیز سرزمینم مطرح کرد.»