تکرار / چرا آمریکا بیش تر از ایران به توافق نیاز دارد؟
تکرار / چرا آمریکا بیش تر از ایران به توافق نیاز دارد؟

اویاقلیق: ایران به عنوان کشوری تاثیرگذار و دارای قدمت تمدنی کهن ، از دیرباز مورد توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. شاهد ادعای مذکور ، ورود دول غربی استعمار گر بعد از رنسانس به خلیج فارس می باشد. هلندیها ، پرتغالیها ، انگلیسیها و بعد از آنها آمریکائیها کشورهایی بودند که به […]

indexاویاقلیق: ایران به عنوان کشوری تاثیرگذار و دارای قدمت تمدنی کهن ، از دیرباز مورد توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. شاهد ادعای مذکور ، ورود دول غربی استعمار گر بعد از رنسانس به خلیج فارس می باشد. هلندیها ، پرتغالیها ، انگلیسیها و بعد از آنها آمریکائیها کشورهایی بودند که به صورت نامشروع و فقط با استفاده از ابزار نظامی در مناطق پیرامون ایران حضور داشته و دخالتهایی نیز در امورات داخلی ایران داشته اند.

با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و قطع شدن دست چپاول آمریکا از ایران ، روابط دو کشور وارد فاز جدیدی شد . یعنی با وقوع انقلاب اسلامی در ایران ، سیاست موازنه مثبت محمدرضا شاه با سیاست نه شرقی ، نه غربی حکومت جدید ایران جایگزین شد و از آن تاریخ یعنی از سال ۵۸ ، دشمنی آمریکا با دولت و ملت ایران آشکارتر شد.
اولین قطعنامه تحریمی کنگره آمریکا بر علیه ایران اسلامی صادر شد ، بنحوی که تا به امروز دهها قطعنامه تحریمی از طرف دولتمردان آمریکا و غرب بر علیه مردم و دولت ایران صادر شده است . نکته مهم این است که علت این دشمنیها چیست و در صورت آشتی دو دولت آمریکا و ایران چه تحولاتی را شاهد خواهیم بود؟
به نظر نگارنده یادداشت ، مشکل غرب و بالاخص آمریکا با ایران در سه مساله مهم می باشد که تفاهم یا عدم تفاهم تاثیری در ماهیت این مسائل و دشمنی برخواسته از آن ندارد.

الف) افزایش قدرت ملی و بین المللی ایران : مهمترین مساله برای آمریکائیها در حال حاضر جلوگیری از قدرت یابی بیشتر هر کشوری در هر منطقه از جهان است . چنانکه آقای برژینسکی در کتاب پس از سقوطش توضیح می دهد آمریکا به طور همزمان به کنترل و متعادل کردن قدرت کشورهایی نظیر روسیه ، چین ، ایران ، فرانسه ، برزیل , هند و … می پردازد ، زیرا در قاموس سیاسی ، افزایش قدرت یک طرف ، مساوی با کاهش قدرت طرف دیگر می باشد و بر همین اساس آمرکائیها که دنبال تثبیت قدرت خود به عنوان هژمون جهانی هستند ، ایران قدرتمند را مانعی اساسی در راستای هدف استراتژِیک خود در منطقه و جهان می دانند .
مخالفت با برنامه هسته ای ایران در راستای جلوگیری از افزایش قدرت منطقه ای و جهانی ایران می باشد چراکه آنها معتقدند که اولا با افزایش قدرت ایران ، جایی برای قدرت غرب نمی ماند و ثانیا افزایش قدرت ایران ، موازنه قدرت را در منطقه به ضرر متحدین غرب و آمریکا در منطقه تغییر می دهد.
استراتژی مهار ایران از طرف آمریکا در پوششهای مختلفی از طرق آنها اظهار شده است . نکته مهم این است که آمریکا به دنبال تغییر ثقل سیاست خارجی خود از خاورمیانه به دریای چین می باشد تا به کنترل چین بپردازد . پس آمریکا بیش از ایران به این توافق نیاز دارد.

ب) نوع حکومت : شکل غالب حکومت های جهان ، لیبرال دموکراسی یا سوسیال دموکراسی نشات گرفته از نظریات افلاطون و ارسطو است که هر دو ، دموکراسی را حکومت نادانان بر جامعه می دانند و مخالف آن بودند. بطوریکه می دانیم شکل حکومت در آمریکا و انگلیس  دموکراسی نیست . آراء الکترال در آمریکا و نظام مشروطه در انگلیس شاهد این ادعاست. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران ، حضرت امام مدل جدیدی از حکومت یعنی همان مردم سالاری دینی را تاسیس و به عنوان الگوی متعالی حکومت به جهانیان عرضه فرمودند. بدیهی است این نوع حکومت در صورت الگو برداری توسط کشورهای منطقه و جهان می تواند ناقض منافع استکبار باشد . بنابر این آمریکا و غرب در صددند تا با ایجاد مانع در مسیر حرکت این انقلاب مردمی ، از تبدیل شدن آن به حکومت الگو برای کشورهای مسلمان منطقه جلوگیری نمایند.
هدف بلند مدت غرب در ایران تغییر رژیم در ایران می باشد که در شرایط فعلی از بیان آشکار آن عاجزند و لی عملکرد غرب از همان اول انقلاب تا به امروز تصدیق کننده این مساله می باشد.

ج) استراتژی تغییر وضع موجود : جمهوری اسلامی ایران از بدو پیدایش خود ، نظام فعلی بین المللی به رهبری قدرتهای فاتح جنگ های جهانی دوم را ظالمانه و در جهت عکس منافع ملی کشورهای مستقل دیگر می داند و خواهان تغییر وضع موجود است. وضعیتی که دول فاتح در آن با ایجاد امتیازاتی چون حق وتو برای خود ، مانع اساسی در ایجاد صلح در جهان شده اند. چراکه قطعنامه های زیادی توسط این دولتها وتو شده است ( ۱۸۲ وتو ) . در مقابل استراتژی تغییر وضع موجود ایران و بسیاری از کشورهای جهان ، استراتژی حفظ وضع موجود غرب و دول قدرتمند قرن پیش قرار دارد . وجود دو استراتژی متناقض بین ایران و غرب ، باعث ایجاد شکاف و گسست بین آنها شده است . جمهوری اسلامی ایران که خود را حامی مستضعفان جهان می داند ، به راحتی نمی تواند استراتژی تغییر وضع موجود را تغییر بدهد و ادامه این راهبرد ، غرب و ایران را در دو نقطه متمایز قرار داد ه است .
دولت و مردم ایران نمی توانند در موارد سه گانه ۱- قدرت یابی برای دفاع از منافع ملی خود ۲- مردم سالاری دینی ۳- تغییر راهبرد تغییر وضع موجود با هیچ دولتی مصالحه نمایند. بنابراین مشکل ما با غرب جدی است و توافق یا عدم توافق با گروه ۱ + ۵ ماهیت این تعارض را از بین نخواهد برد.
پس باید با بصیرت ملی با غرب و استکبار مراوده نمود و دانست که قهر جرج بوش و لبخند اوباما هر دو در راستای حفظ منافع آمریکاست و نباید فریب ظاهر غرب را خورد.

دکتر غلامرضا مهدی زاده / استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه پیام نور تبریز